پدر دستهای تو گهواره من
دو چشم تو چراغ خونه من
بجزء تو از همه دنیا بریدم
که عاشق تر ز تو هرگز ندیدم
ببوسم پینه دستان پاکت
ببوسم صورت چون قرص ماهت
پدر ای قبله راه سعادت
ندارم ذره ای از تو شکایت
تو رو هم چون نفسها دوست دارم
که جون من تویی تا بی نهایت
***********
بارها میشد که کنارم باشد و دلم با او نباشد اما …
پدر هر جا که باشد ، دور و نزدیک ، شک ندارم که دلش هر لحظه با من است …
***********
پدرم گفته است از جانت دست بردار ، از زخمت اما نه …
زیرا اگر زخمی نباشد دردی نیست و اگر دردی نباشد در پی نوشدارو نخواهی بود و اگر در پی نوشدارو نباشی عاشق نخواهی شد و عاشق اگر نباشی “خدایی” نخواهی داشت …
***********