من برای دوســت داشتنت،
برای لمـــس دستانت،
برای نگــــاه در چشمانت،
برای بــــوسیدنت،
برای غــــــرق شدن در آغوشت،
برای زندگــــــی با خیالت؛
برای نفــــس نفــــس زدن در دلتنگی هایت؛
برای زندگــــی با نامت؛
برای نجواهای عاشـ♥ــقانه در گوشت،
از هیچ کسی اجازه نمی گیرم؛
حتـــــــی از خودت ...