"هرکجا بروی،
مرا خواهی دید.
یکشب،
تمامِ شهر را دیوانهوار
با خیالَتْ قدم زدهاَم.."
قهوه چشمان توست
تیره ، تلخ
اما آرامبخش و اعتیاد آور
شازده کوچولو پرسید : از کجا بفهمم وابسته شدم ؟
روباه جواب داد :
تا وقتی هست ، نمی فهمی . . .
به حرمتت بالهایم رامیشکنم..! تا پریدن وپرواز باهیچکس راتجربه نکنم...
چشم بَـــــسته از فرسنگ ها می شناسمت…!!
این تَـــــلاشت برای گم شُــدن مَــرا می خنداند…!!
باور دارم که میتونم آینده رو ببینم
کار زیاد سختی هم نیست
وقتی همه روزها دقیقا مثل هم شدن ...!