loading...
سایت سرگرمی و تفریحی تک وب
حمید بازدید : 88 دوشنبه 1393/05/27 نظرات (1)

 

 

پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی؟

گفت: فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام

 

گفت : از بهر چه می رقصی و بشکن می زنی ؟

گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام

 

گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟

گفت : اهل شهر آباد و خوش آباده ام

بقیه در ادامه مطلب

 

 

گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابد خورده ای

گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام

  

گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟

گفت : از شهوت پرستی هم دگر افتاده ام

 

گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی برده ای

گفت :من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

 

گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟

گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام

 

گفت : آخر هیچ سرگرمی نداری روز و شب ؟

گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

 

گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟
گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام

 

گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟

گفت : خود پیداست این از وصله ی لباده ام

 

گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟

گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام

 

گفت : بیکاری و بی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟


گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقش داده ام

 
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط عسل در تاریخ 1393/05/28 و 0:16 دقیقه ارسال شده است

وااای ک شما مردها چقدر بدجنسید!


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 399
  • کل نظرات : 171
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 130
  • باردید دیروز : 533
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 906
  • بازدید ماه : 2,012
  • بازدید سال : 7,877
  • بازدید کلی : 106,885
  • کدهای اختصاصی