بیا كه آبی دریا فدای چشمانت
مرا ببر به جهانی ورای چشمانت
نگو نگو كه مجالی برای خواندن نیست
بیا بیا و بخوان با صدای چشمانت
چقدر ساده غزل گفتنم غریبانه است
شبی كه دورم از آن آشنای چشمانت
آهای خانم آتش نشان ببین كه چطور
دوباره دود شدم در هوای چشمانت!
هنوز طرح تو را میتوان دوباره كشید
سیاه مثل خودم در عزای چشمانت