در حســـرت یــک کلمـــه مــاند
وقتـــی رفتـــم ُ نـگفتـــی
"بمــــــان"
هميشه يه کسايي بودن که بهم ميگفتن چرا تو عشق نداري؟
هميشه بودن کسايي که بهم بگن عشق يعني زندگي...
ميگفتن اگه عاشق نشي يعني زندگي نکردي...
ولي بهم نگفتن اگه اسير يکي بشي دلت ميسوزه...
بهم نگفتن اگه با چشاش نگات کنه انگار تموم جونتو به آتيش ميکشن.
بهم نگفتن اگه تموم روز ببينيش بازم دلتنگش ميشي...
بهم نگفتن ممکنه يه روز بذاره بره...
نگفتن که تو پشت سرش اشک ميريزي ولي اون بي اعتنا ميره...
نگفتن تو ديوونش ميشي ولي اون بي خيالت ميشه..
مدتهاست تنها چيزى که مرا ياد تو مى اندازد، طعنه هاى ديگران است..
شايد اگر اين ديگران نبودند، زودتر از اينها براى من مرده بودى
لعنت به من كه ساده دل بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم
لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندم
روياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش من
خودت ميدوني كه سهم ما نيست....جدايی و بريدن و شكستن
چشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوز
برو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاته
روياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل من
ميخواي بري ،برو كنار اون كه....حرفاش دروغه گل تنهاي من
رفت بدون گفتن خدانگهدار
شاید میدانست بدون او حتی نمیخواهم خدا نگهدارم باشد
بـے آنکـﮧ اجازه بگیرב
قــَلبم را اسیر نگاه خویش کرב
و مَـטּ نیز بـے آنکـﮧ بـבانم چرا
چشمانَم را بـﮧ انتظار نگاهَش روانـﮧ ساختم
و פـال بـے آنکـﮧ بخواهم
בر فراقش گونـﮧ هایم را میزباטּ شـَبنم چشمانـَم ساختـﮧ ام
مــن حتي اگر بخواهم...
روزي تو را فــراموش کنم..
نميتوانم....
چون عــطر جا مانــده ي تنت
بر پــيراهنم...
هنوز مرا ديــوانه ميکند....
شــوريده و عاشــق...
درست مــثل روز اول!!!
فــراموش کردنــت امريســت مــحال !!!!
نميگويم فراموشم مکن هرگز
ولي گاهي به ياد آور
رفيقي را که مي داني نخواهي رفتاز يادش
************************
مادرمميگفت دوستانت را ببين همه به جايي رسيده اند نميدانست منتظر نشسته ام تا به توبرسم
************************
حکايتباران بي امان است
اين گونه که من
دوستت مي دارم .
شوريده وار و پريشانباريدن...
************************
آدمـــــ هـا کـه " عـوض " مى شونـد ...
از " سـلام " و " شـب بـخيـر " گـفتـنشان
مـى شود ايـن را فـهميـد !
از " حـرف هـا " و " نـگاه هـا "
از گـودال هـاىِ عـميـقى کـه
بيـن ِ تــو و خـودشان مى کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـى کُنـند ....!
تعداد صفحات : 2